بیمارستان
پسر نازنینم سلام بعد یک مدت دوباره اومدم تا در مورد اتفاقاتی که افتاده برات بنویسم هر چند اینسری اتفاق خوبی نبود، پسر نازنینم سلام بعد یک مدت دوباره اومدم تا در مورد اتفاقاتی که افتاده برات بنویسم هر چند اینسری اتفاق خوبی نبود، اوایل دی ماه یه سرماخوردگی خفیف گرفتی و با آبریزش بینی و سرفه رفتیم دکتر و دو تا شربت بهت داد و یه دونه قطره اومدیم و این سرفه فکر بهتر شدن نداشتن انگار، تا اینکه دوباره بدجوری سرماخوردی و دوباره سرفه هات خیلی عمیق تر و طولانی تر شد و دوباره رفتیم دکتر جالبه در عرض یک ماه دو بار آقای صبحی رو ملاقات کردیم ولی اینسری دکتر برات عکس از قفسه سینه نوشت و گفت همین الان برید انجام بدید و بیارید منو بابایی بدو بدو رفتیم و...
نویسنده :
مامان
12:53