HELLO- HOW ARE YOU
امروز ۱۷ روزی هست که دوباره به مهد برگشتی عزیز دلم و خدا رو شکر دیگه داری یه جورایی عادت میکنی از این خوشحال نیستم که خیالم داره راحت میشه نه به خدا دلم مثل سیر و سرکه هر روز میجوشه از صبح که میزارمت مهد و تا بعدازظهر که بخوام دوباره ببینمت و همه چیزو خیلی خوب متوجه هستم ولی خوشحالیم از اینه که حداقل محیط برات اذیت کننده نیست و ازش متنفر نیستی پسرم چون اگه همه چیز دست به دست بدن تاثیرات بدی که وجود داره چند برار خواهد بود، دیشب بابایی تا دیر وقت سرکار بود و شما حسابی ابراز دلتنگی میکردی ، منم نشسته بودم و تلویزیونو میدیم که متوجه شدم یه چیزهایی رو داری تکرار میکنی دقیق که شدم متوجه شدم که میگیHELLO- HOW ARE YOU نمی دونی چقدر ذوق کردم بازم ازت پرسیدمو جواب دادی مهد یعنی از مهد یاد گرفتی عزیز دلم خدا رو بابت هوش تیزی که بهت داده سپاسگزاریم امیدواریم به موقع بتونیم استعدادهایت را کشف کنیم و شکوفاش کنیم امیدم