امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

هدیه خدا امیرعباس جون

جوجوی مامان

1391/4/5 13:18
نویسنده : مامان
41 بازدید
اشتراک گذاری

جوجوی مامان سلام

پسرگلم بازم تو امروز پیش مامان بزرگ و عمه زهرا هستی و من سرکارم،


جوجوی مامان سلام

پسرگلم بازم تو امروز پیش مامن بزرگ و عمه زهرا هستی و من سرکارم، امروز صبح جلسه ای که دیروز در موردش نوشتم برگزار شد منو یکی از مامانهای دیگه و مدیر مالی اداری مالی و یرفاه و تعاون و یکی دیگه از مدیران که سمتشو نمی دونم ، زیاد خوشم نیومد چون قرار شد که اداره ۹۰ درصد از هزینه مهد و بده و با یکی از مهدکودکها قرارداد ببنده من گفتم که مشکل بچه های شیرخوار با بقیه بچه ها فرق میکنه ولی خوب نتیجه دلخواه منو نداد، مامان فدای چشای نازت بشه پسرم تابستونو طاقت بیار انشالله از پاییز کمتر از هم دیگه دور میشیم قول میدم، منو بابایی خیلی دوست داریم عزیزم طفلی بابایی بقدری خسته است که دیشب اصلا نیومد خونه هر چند اگه میومد هم تو خواب بود عزیزدلم اگه کمتر میبینیش ازش ناراحت نشو چون به خاطر منو تو هست که بابا داره سعیشو میکنه و بیشتر از خودش مایه میزاره، راستی الان که زنگ زده بودم خونه صدای نازتو شنیدم که داشتی بازی میکردی، قربونت برم دیگه یواش یواش داری بزرگ میشی و غلط میزنی و میچرخی انشالله از عکسهای خوشگلت توی وبلاگت خواهم گذاشت و یه خبر دیگه اینکه میخواییم امروز برات یه روروک خوشگل بخریم که کمتر اذیت بشی امیدوارم بابایی سر قولش باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)