امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

هدیه خدا امیرعباس جون

آسیب حرمت نفس

1392/12/11 9:2
نویسنده : مامان
103 بازدید
اشتراک گذاری


آیا در بزرگسالی فردی خجالتی و کمرو هستید؟آیا اعتیاد دارید؟آیا وسواسی هستید؟آیا خسیس یا لجباز و یک دنده هستید؟آیا ... ؟هر کدام از این صفات را که دارید بدانید احتمالا بین 14 تا 36 ماهگی آسیب دیده اید.

کودک انسانی بین 14 تا 36 ماهگی با 5

حقیقت تلخ در مورد خودش آشنا میشود که او 1-نادانتر 2-ناتوانتر3-نیازمندتر4-اشتباهکارتر از بقیه هست و5-گاهی اوقات فکرهای بدی درباره عزیزانش به ذهنش خطور میکند و به همین دلائل به یک نتیجه اصلی و اساسی و محکم در سه سالگی میرسد و ان اینست که " من پسر یا دختر بدی هستم" تقریبا 95 درصد انسانها با وجود داشتن حتی بهترین پدر و مادر به این نتیجه خواهند رسید که " من بدم و دیگران خوبند " و آن درصدی که به علت تنبیهات بسیار شدید پدر و مادر در سه سال اول به این نتیجه میرسند که " من خوبم و این دیگران هستند که بد هستند " همان افرادی هستند که در بزرگسالی یا راهی زندان و یا تیمارستان خواهند شد.

لذا همانطور که آدلر فهمید ریشه اصلی و اساسی حرکت انسان و آسیب اصلی و اساسی او از همین احساس حقارتی است که در کودکی متوجه او میشود.ما پدر مادرها تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که تلاش کنیم تا حد امکان این آسیب را به حداقل ممکن خود برسانیم.در اینباره به سه موضوع اصلی و اساسی و حیاتی درباره فرزند خود باید توجه کرد :

*1-بین 14 تا 36 ماهگی موضوع اصلی و اساسی آزادی و خودمختاری کودک است و بچه میخواد روی همه چیزکنترل داشته باشه و موضوعات به میل اون باشه لذا وقتی چیزها برخلاف میلشه به هم میریزه لذا میخواد جهان در اختیارش باشه.یعنی پدر و مادر در این دوران به کودک خود "نکن و نه" نمیگویند و به بیان دیگر خانه پرورش و تعلیم و تربیت متعلق به کودک 14 تا 36 ماهه است و خانه به قدری برای او باید امن باشد که او هر کاری که دلش خواست و تکرار میکنم هر کاری که میخواست ومی توانست را به راحتی انجام بدهد بدون اینکه برایش خطری داشته باشد لذا بدین وسیله پدر و مادر تا حد امکان از" بکن نکن" به شدت پرهیز کنند.میدانیم کودک در این سنین کنجکاو است و میخواهد دنیا را کشف کند لذا اگر لباسهای کمد را بیرون ریخت کاری با او نداشته باشید اگر غذایش را با دست خورد کاری به او نداشته باشید بگذارید اشتباهات کوچکی که برایش خطر ندارد را انجام دهد بگذارید دنیا را تجربه و کشف کند خواهشا در این دوران نمیخواهد او را تبدیل به یک آدم بزرگسال کنید. لطفا وقتی در مهمانی نمیتوانید او را آزاد بگذارید به ان مهمانی نروید شما در این دوران در خدمت او هستید و قرار است جایی باشید که او راحت و آزاد باشد و درست است که کار مشکلی است ولی بدانید با هر ساعت هزینه در این دوران خود را برای هزاران ساعت در بزرگسالی او بیمه کرده اید.

*2-موضوع اصلی و اساسی دیگر مساله نیاز و احتیاج کودک در این دوران است که باید کاملا او را درک کرد و هیچگاه و تکرار میکنم هیچگاه او را بخاطر نیاز و احتیاجش شرمنده نکنیم مثلا اگر کودکتان در ماشین گفت من دستشویی دارم یا آب میخوام به او نمیگویید: آخه عزیزم الان چه وقت اب خواستن است یا مگر به تو نگفتیم قبل از بیرون آمدن دستشویی برو.

*3-با موضوع ادرار و مدفوع کودک بینهایت بینهایت عادی و معمولی رفتار شود و مساله اموزش رفتن به توالت در این سن بسیار اهمیت دارد و باید به نوعی او را در این زمینه کمک کنیم که هیچگونه هیچگونه احساس بدی راجع به مساله ادرار یا مدفوع خود پیدا نکند و بتواند در این زمینه بدون هیچگونه تنبیه یا ترسی آموزش رفتن به توالت را فرا بگیرد و بدانید شاید در حدود 70درصد وسواسیها بخاطر آسیب در این مساله وسواسی شده اند.

*****بعد از سه سالگی تا 18 سالگی پدر و مادر فرصت دارند که این احساس بد فرزندشان را به احساس خوب درباره خودشان تبدیل کنند بدین منظور میبایست :

*1-روزی حداقل 50 بار درست و به موقع و مناسب به فرزندشان بگویند تو پسر یا دختر خوبی هستی و حتی وقتی کار اشتباهی میکند میگوییم تو پسر یا دختر خوبی هستی ولی کارت اشتباه بود .

*2-عشق بدون قید و شرط را که کودک به مانند اکسیژن به آن نیاز دارد به او بدهید و به او بگویید که او رابا تمام وجود دوست دارید حتی اگر او درس نخواند حتی اگر قاتل شود حتی اگر فاسد شود حتی اگر تنبل و بیعرضه باشد باز هم او را با تمام وجود دوست دارید و این پیام را باید به کودک داد تا بفهمد شما او را فقط و فقط بخاطر این که هست دوست دارید نه بخاظر اینکه کار خوب میکند .اگر چنین کردید در بزرگسالی او گرفتار عشقهای بیمارگونه و وابستگیهای عجیب و غریب نمیشود و بخاطر احتیاج و نیازش با کسی ارتباط برقرار نمی کند و توانایی عشق ورزیدن سالم را پیدا خواهد کرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)