امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

هدیه خدا امیرعباس جون

واکسن یکسالگی

1391/10/3 10:22
نویسنده : مامان
46 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه که حدودا 9 روز از روزی که باید واکسن یکسالگیت رو می زدند گذشته بود مرخصی گرفته بودم که اگه خدایی نکرده تب کردی پیشت باشم عسلم


روز شنبه که حدودا 9 روز از روزی که باید واکسن یکسالگیت رو می زدند گذشته بود مرخصی گرفته بودم که اگه خدایی نکرده تب کردی پیشت باشم عسلم ، صبح با هم رفتیم مرکز بهداشت نمی دونی مامان چه دلهره ای داشت پسرم داشتم ضعف میکردم تو هم کم کم خوابت میومد تا اینکه داخل اتاق و روی صندلی نشستم و آستین لباست رو زدم بالا و انگار متوجه شده بودی که قراره یه اتفاقاتی بیوفته و کمی نق زدی و بعد با دیدن هاپوی بالای یخچال حواست پرت شد ولی تا وکسنو زدن شروع کردی به گریه کردن و با صحبتهای من حواست پرت شد و درد و فراموش کردی و خدارو شکر واکسن یکسالگی هم با تمام دلهره هاش تموم شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)