امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

هدیه خدا امیرعباس جون

به پایان رسیدن 13 ماهگی گل

1391/10/24 14:45
نویسنده : مامان
54 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدل مامان سیزده ماه از روزهای قشنگ زندگیت گذشت. روزهایی پر از هیجان و شادی و صدای خنده های شیرینت که زندگی ما رو شادتر از همیشه کرد. 


عزیزدل مامان سیزده ماه از روزهای قشنگ زندگیت گذشت. روزهایی پر از هیجان و شادی و صدای خنده های شیرینت که زندگی ما رو شادتر از همیشه کرد. موش موشک ما، تو این مدت کارهای زیادی یاد گرفتی که با انجام هر کدوم از اونها، مامان و بابا و همه اطرافیان کلی ذوق میکنند. قند عسل، حالا دیگه با اطمینان و تنهایی میشینی. میتونی با کمک ما روی پاهای کوچولوت بایستی و با تاتی کردن اولین قدمهای کوچک زندگیت رو برداشتی. با ماشین دوست داشتنیت تند تند به هر جایی که بخوای میری. با هر آهنگی که دوست داشته باشی شروع میکنی به دس دسی و تکون دادن خودت به جلو و عقب. گاهی هم دستت رو به حالت نانای بالا میبری. بای بای میکنی و اگر دلت بخواد لی لی حوضک هم بلدی اتل متل هم یاد گرفتی، اینسری همه این حالتهای خوشگلت با حضور مامان بزرگ و بابا بزرگ و دایی داود که از چهارشنبه اومده بودن تهران خوشگلتر و جذابتر شد و توی این چند روزی که مهمونمون بودن حسابی بهت خوش گذشتو برای اونا هم لحظه های لذت بخشی رو به وجود آوردی، قربونت پسر عزم بشم که واقعا هدیه ای از طرف خدا برای هممون به خصوص منو بابایی بودی و هستی نازنینم.  شرمنده هیچ عکسی ندارم بزارم انشالله توی روزهای بعدی خواهم گذاشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)