امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

هدیه خدا امیرعباس جون

33ماهگی

گل پسر عزیزم وارد 33 ماهگی شد مبارکت باشه عزیزم الهی همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه پسر گلم گل پسر عزیزم وارد 33 ماهگی شد مبارکت باشه عزیزم الهی همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه پسر گلم،حدود سه روزی هست که اسباب کشی کردیم و خونه قبلی رو با کلی خاطه های شیرین که یکیشم به دنیا اومدنت بود رو ترک کردیم خونه ای که نمیدونم چرا اینقدر دوستش داشتم در حالیکه اصلا مناسب نبود با وجود اینکه دو خواب بود و 74 متر ولی اصلا نقشه مناسبی نداشت البته از همون اول که ساخته شده بود ما رفتیم توش و خیلی تر و تمیز و شیک بود، از همون لحظه ای که خواستیم خونه را ترک کنیم اشک تو چشامون حلقه زد و تا برسیم خونه خاله اینا همینجوری اشک میریختم بدجوری وابسته اونجا شده بودم ول...
23 شهريور 1393

روش هایی برای تربیت کودک خلاق

روش هایی برای تربیت کودک خلاق بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد.در اینجا راهکارهایی را برای شما فراهم آورده ام تا بتوانید رشد شناختی کودکان خود را ارتقاء دهید.صبر و حوصله فراموشتان نشود. اسباب بازیبر اساس تئوری رشد شناختی پیاژه، از مراحل طفولیت، بچه ها شروع به تشخیص این امر می کنند که برای کنش های آنها یک سری دلایل و نتایج وجود دارد. برای مثال اگر کودک دکمه روی اسباب بازی را فشار دهد آنگاه صدایی شنیده می شود و یا اگر یک شی را بردارد و در محل صحیحی قرار دهد مهارتهای حرکتی ظریف و درشت خود را توسعه خواهد داد. مهارتهای حرکتی ظریف در ارتباط با چشم ها و انگشت...
12 شهريور 1393

32 ماهگی

پسر نازنین من وارد 31 ماهگیش شده و من هنوز فرصت نکردم که ماهگردت رو بهت تبریک بگم عزیزم ، امیدوارم یه روزی بشه که بتونم دلیل ننوشتنم رو بهت بگم آخه این روزها مامان و بابا حسابی سرشون شلوغه و امیدوارم نتیجه کاری که تصمیم گرفتیم و داریم عملیش میکنیم به نفعمون باشه و بعدها بتونی ثمره این عملمون رو با دل خوش و با آسایش ازش استفاده کنی و دردسری که ما در حال حاضر داریم رو تو نداشته باشی عزیزدلم، فدای اون دل کوچیکت بشم قربون اون دستهای کوچولوت بشه مامان که دم اذان دستهای مهربونت رو به سمت آسمون میگیری و دعا میکنی و از خدای بزرگ و مهربون میخوای که ..... امیدوارم به حق دل پاکت خدای عزیزم جوابمونو بده .(انشالله)نفس مامان 32 ماهگیت مبارک باشه عزیزم و ر...
26 مرداد 1393

31ماهگی

پسر گلم سلام 31 ماهگیت مبارک عزیز دلم ، این مطلب رو برات زمانی میزارم که نزدیک یک هفته از ماهگردت میگذره، نمی خوام فکر کنی که بهت بی توجه شدم چون برای کارم دلیل دارم عزیزم یه چند روزی هست که بلاگفا خدماتی رو که برای کاربران انجام میده غیر فعال شده و من نتونستم اونجوری که باید مطالبت رو برات بزارم، دلیل دومش هم این بود که بازم هم مریض احوال بودی و اینسری مریضیت با بقیه بیماریهایی که سراغت اومده بودن خیلی فرق داشت و در عرض یک هفته سه بار دکتر رفتیم دل دردهای شدید و تب شدید کلی از پیشرفت جسمیت کم کرد و وزنی که توی مسافرت به ارومیه گرفته بودی رو همه آب شد، ولی خوب بازم خدارو شکر الان خوب شدی و مثل گذشته و یا حتی به جرأت میتونم بگم کنجکاوتر از گذ...
30 تير 1393

30ماهگی

پسر ناز و خوشگلم ۳۰ ماهگیت مبارک باشه نفسم ، پسر ناز و خوشگلم ۳۰ ماهگیت مبارک باشه نفسم ، روزها پشت سر هم به صف ایستادن تند و تند میان و میرن و گل پسر ما داره آقاتر میشه خیلی دوست دارم عزیزم ، ترفندها و شیوه های خاصی برای خودت داری و وقتی یه چیزی رو میخوای با یه ترفندی می پرسی که جوابش مثبت باشه مثلا میوخای با مامان بیایی اداره نمی پرسی که منو میبری مهد؟ میگی میریم مهد؟ اره ؟ اره ؟ دو هفته پیش که مامان بزرگ اینجا بود و خونه خاله فاطمه اینا بود قرار بود بعدازظهر روز دوشنبه بریم خونه خاله فاطمه و من باید شما رو از مهد برمیداشتم و دوباره برمیشگتم و با هم میرفتیم خونه خاله فاطمه اینا برای همین صبح روز دوشنبه که از خونه راه افتادیم برای اول...
24 خرداد 1393

روز مبعث

سه شنبه روز مبعث بود و قرار شد نی نی خاله جون فاطمه توی این روز عزیز به دنیا بیاد سه شنبه روز مبعث بود و قرار شد نی نی خاله جون فاطمه توی این روز عزیز به دنیا بیاد قرار بود مامانی هم از صبح پیش خاله جون باشه ولی متاسفانه به دلیل اینکه روز تعطیل بود و خیلی از مامانهایی که تو دلشون نی نی داشتن این روز عزیز رو انتخاب کرده بودن که نی نی هاشون به دنیا بیاد و بیمارستان نسبت به روزهای دیگه خیلی شلوغ تر بوده و یک نفر همراه می تونست با خاله جون بره داخل برای همین من موفق نشدم تو لحظات پایانی این دوره شیرن خاله جون پیشش باشم و جبران زحمتهایی که سر به دنیا اومدن شما به خاله جون و عمو جون داده بودم رو بکنم ، ولی خداروشکر که خاله جون حالش خوب بود و ماما...
7 خرداد 1393

روز مبعث

    سه شنبه روز مبعث بود و قرار شد نی نی خاله جون فاطمه توی این روز عزیز به دنیا بیاد قرار بود مامانی هم از صبح پیش خاله جون باشه ولی متاسفانه به دلیل اینکه روز تعطیل بود و خیلی از مامانهایی که تو دلشون نی نی داشتن این روز عزیز رو انتخاب کرده بودن که نی نی هاشون به دنیا بیاد و بیمارستان نسبت به روزهای دیگه خیلی شلوغ تر بوده و یک نفر همراه می تونست با خاله جون بره داخل برای همین من موفق نشدم تو لحظات پایانی این دوره شیرن خاله جون پیشش باشم و جبران زحمتهایی که سر به دنیا اومدن شما به خاله جون و عمو جون داده بودم رو بکنم ، ولی خداروشکر که خاله جون حالش خوب بود و مامان بزرگ و مامان عمو محمود و عمو جون خودش پیش خاله بودن بر...
7 خرداد 1393